امروز روز جمعه روز عیدم بود وما چون هیچ برنامه ای نداشتیم تصمیم گرفتیم بریم بیرونو از هوای خوب لذت ببریم وااااااای انگار نه انگار که زمستونه هوا بیشتر بهاریه تا زمستونی دلمون واسه یه برف درست و حسابی لک زده به بابا رسول میگم انقدر هوا گرمه نکنه درختا جونه بزنن والا دیگه به قول بابا رسول میگه درختاهم موندن چه کارکنن شمشادا بعضی هاشون از پایین ساقه دارن سبز میشن خوب بریم سر اصل مطلب چون خیلی وقت بو د که بیرون نرفته بودیم یعنی پارک کلی ذوق کردی و با بچه ها بازی کردی شیطون مامان منم که کلی لباس تنت کردم از ترس اینکه سرما نخوری لباس اسکی پوشیدم تنت چون میخواستیم بریم پیست ولی طرف پیست خیلی شلوغ بود و احتمال دادیم ترافیکم باشه گذاشتیم واسه ...