مهدیار مهدیار ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

خاطرات نفسم

یه روز جمعه گرم و افتابی تو زمستون

امروز روز جمعه روز عیدم بود وما چون هیچ برنامه ای نداشتیم تصمیم گرفتیم بریم بیرونو از هوای خوب لذت ببریم وااااااای انگار نه انگار که زمستونه هوا بیشتر بهاریه تا زمستونی دلمون واسه یه برف درست و حسابی لک زده به بابا رسول میگم انقدر هوا گرمه نکنه درختا جونه بزنن والا دیگه به قول بابا رسول میگه درختاهم موندن چه کارکنن شمشادا بعضی هاشون از پایین ساقه دارن سبز میشن خوب بریم سر اصل مطلب چون خیلی وقت بو د که بیرون نرفته بودیم یعنی پارک کلی ذوق کردی و با بچه ها بازی کردی شیطون مامان منم که کلی لباس تنت کردم از ترس اینکه سرما نخوری لباس اسکی پوشیدم تنت چون میخواستیم بریم پیست ولی طرف پیست خیلی شلوغ بود و احتمال دادیم ترافیکم باشه گذاشتیم واسه ...
19 دی 1393

جیگر خاله سارا جونم4ماهش شده

الهی خاله فدای اون خنده های قشنگت عزیزم خیلی عزیزی و دوست داریم خوشکلم  اون بو سایی که به خاله میدی خیلی خوشمزه  ست امروز  خونه مامان امنه واسه خاله خیلی دلبری کردی قربونش برم منم که خوردمت حسابی چلوندمت راستی مامان مهربونت موفق شد بالاخره بهت شیشه بده هورررررررررررررررا و شما دیگه با شیشه شیر بخوری  اخه شما دختری دیگه واسه همه چی باید ناز کنی فدات بشم  همیشه سلامتی برات ارزو میکنم فرشته کوچولو ر راستی عزیزم چهار ماهگیتم مبارک این گلم تقدیم به گل دخترمون ...
15 دی 1393

زیارت با مهدیار

سلام عزیزم زیارت گل پسرم قبول عزیزم روز جمعه به همراه مامان امنه جون رفتیم حرم حضرت عبدالعظیم  جای همه خالی یه دل سیر زیارت کردیم و نمازمغرب  رو اونجا خوندیم من واسه همه دعاکردم خدا زیارتمونو قبول کنه  مهدیار گلم هم کلی شیطونی و بازی کرد تو حیاط حرم  وقتی وارد حیات شدیم بغل من بودی و دیدی من سلام دادم و صلوات میفرستم تو هم بلند بلند صلوات میفرستادی الهی من قربونت برم نفسم اینم چندتا عکس خوشکل ازپسرکم اینم  ماشینی که خودت انتخاب کردی و بابا رسول واست خریده کلی هم باهاش بازی کردی عاشق باز و بسته کردن درهاشی ...
14 دی 1393

دومین تولد مهدیار و هلیا جون

عزیزکم دیشب شب خوبی رو داشتیم خدارو شکر  یه تولد دیگه برات گرفتیم که مهمون هم داشتیم و چون تولد هلیا جون هم تو ماه دی بود تولداتون با هم شد کلی هم بهتون خوش گذشت و بازی کردین تا دلتون هم بخواد شیطونی سارا جونم که خاله قربونش بره از اول تا اخر خوابیده بود الان چند شبه ما همش جشن تولد میگیریم چون فکر میکنی هرشب جشنه خیلی بهت خوش گذشته هر شب اشاره میکنی که اهنگ تولدت مبارک رو برات بذاریمو باید یه شمع هم روشن کنیم که جناب عالی فوت کنی و ماهم دست بزنیم کلی هم از این کارت میخندیم ولی شما خیلی جدی برای خودت هرشب تولد میگیری چند شب پیشا که خسته بودیمو زودتر خوابیدیم بلند شدی دست منو میکشی و هی میگفتی نا نای نا نای بعدشم فوت می...
12 دی 1393

روز میلادت مبارک عزیزم

تولد ...تولد ...تولدت مبارک                                                    مبارک... مبارک ...تولدت مبارک تبریک تولد از طرف مامان فاطمه ای زیباترین ترانه هستی بدان که شب میلادت برام ارمغان خوبی ها و زیبایهاست....در شب میلادت وجودم را که قلبی ست کوچک در قالب قابی از نگاه تقدیم  چشمان زیبایت میکنم وبا بوسهای لبریز از عشق مادری اغاز بودنت را تبریک میگویم. ..امروز روز ...
3 دی 1393

پسرک زمستونی من

الهی من فدای گل پسر زمستونیم برم  عزیزم  روزمیلادت توی اولین ماه زمستون یعنی دی هست خداوند بزرگ تو  این ماه مهدیار عزیز م رو به ما داد و تو با اومدنت زندگی من و بابا رسول رو تو زمستون سرد گرم کردی قر بونت برم الهی  عزیزم ما خانواده زمستونی هستیم  ماه اول زمستون تولد گل پسرمه زمستون و روزای برفیش برام سرد نیست تا وقتی که خاطرات گرم به دنیا اومدنت  همراهمه دومین ماه زمستون یعنی بهمن تولد بابا رسول عزیزه باران یا برف...چه فرقی میکند؟تو که باشی هوا که هیچ! زندگی خوب است همسر عزیزم و بابای مهربون من و مهدیار خیلی دوست داریم   وماه اخر زمستون هم یعنی اسفند تولد خودمه اخه از خود گذشتگی ت...
1 دی 1393

دومین شب یـــــــــــــــــــــلدامهدیار

یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی انقدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر باهم بودن را باید جشن گرفت یلدایتان مبارک مهدیار عزیزم امشب شب خوبی رو داشتیم  شب یلدا رفتیم پیش مامان معصومه و بابا رضا عزیزم به خاطر اینکه تنها بودن و از اون زمانی که عمه میترا رفت ما سعی میکنیم بیشتر مراسم هارو بریم  و با هم باشیم  پسرکم این دومین یلدایی هست که ما یه گل پسر داریم  سفیدی برف را برای روحت سرخی انار را برای قلبت شیرینی هندوانه را برای عشقت بلندی یلدا را برای زندگی قشنگت ارزو مندم عزیزم خیلی خوش کذشت چندتا عکسم گرفتیم که نمیشه بذارم تو ویبت ولی تو عکسات یادگار میذارم دوست دارم و ...
1 دی 1393
1